ای که روشنگر تاریکی شبهای منی
با دلازاری خود باز دلارای منی
*
دوری از دیده و در منظر دل پیدایی
روز و شب همره بیداری و رویای منی
*
تو بهاری ، به لطافت همه تن مهتابی
نفس صبحی و روشنگر شبهای منی
*
بوسه ی گرمم و بر سرخی لبهای توام
واژه ی عشقی و در شعر فریبای منی
*
لب جانبخش گل آمیز بنه بر لب من
در تنم روح بدم ای که مسیحای منی
*
مرغ دریایی ام و تشنه طوفان وصال
بگشا حلقه آغوش که دریای منی
شعر از : مهدی سهیلی

نظرات شما عزیزان: